شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : مثمن
بـانـوی طاهـا بـرتـرینی در نـجـابت ای مـادرِ صدّیـقه!هـستی با صداقت
ای اوّلـیـن زن که مسـلـمانِ رسـولی مـانـنـدِ تـو هـرگـز نـدیـدم بـا دیـانت
داراییات مهـرِرسول اللهِ عشقست درراهِ او ارزش ندارد مال ومکنت
ای جان بقـربانت هـمهعـالم خـدیجه
پـشت وپـناهِ حـضرت خـاتم خـدیجه
مدح و ثنایت را خـدای عالمین گفت احمد تو را پشت و پناهی بهرِدین گفت
لبهای پاکِ مصطفی صد بار قطعاً بـانـو بهتـوبـینِ شـدائد آفـرین گـفت
مأمـور شد از جانبِ حق بهـرِ پیغـام سررا فرودآورد و اُمّالمؤمنین گفت
ای مـادرِکـوثـربـلـنـدا رتـبه هـستی
درقلبِ پاکِ شیعـیان بیبی نـشـستی
ای مادرِ خـلقـت خدا شأنی به تو داد بردامـنِ پـاکِ شـمـا خـیـرالـنـسا داد
لطـفِ خـدایی شـامـلت بوده که بـانو مـردی به تو مانـنـدِ خـتم الانـبـیا داد
گرچه نـبـودی؛سالها از بعـدِ پـرواز دامـادِ بـا تـقـوا چـنـان شـیـرِخـدا داد
این ریشهها نشأت گرفـته ازتوخانم
ای مـنـشأخـیراتِ حـق مابینِ مـردم
مارا مرید شوهرت کن بانوی عشق ازشیعـیان حـیدرت کن بانوی عشق
سـوگـند برصـدّیـقـۀ کـبـرا که ما را گریهکـنانِ دخـترت کنبانـویعشق
ما سیـنه زنهای حسینِ تـشنه هستیم ما فـدای بیسرت کن بـانـوی عـشق
مـادربزرگِ حـضرتارباب رزقی
بر یـاری نـوکـربـیا بـشـتـاب رزقی